پسران بد ...
24 / 5 / 1391برچسب:, :: 9:50 ::  نويسنده : ایمان شرافت

جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست.

 

عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می بینی؟

 

گفت: آدم هایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد ، بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی؟ گفت: خودم را می بینم !

 

عارف گفت: دیگر دیگران را نمی بینی !

 

آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شده اند : شیشه

 

اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته

 

 و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی این دو شی شیشه ای را با هم مقایسه کن : وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آن ها احساس محبت می کند.

اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت) پوشیده می شود، 

 

تنها خودش را می بیند تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوه ای را از جلو چشم هایت برداری،

تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری 


« دوست دارم بمانم ولی پل های زیادی هست که باید آنها را بسازم.»

...یک سوء تفاهم کوچک بود، با هم جرو بحث کردند. پس از چند هفته سکوت، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند.
یک روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد. وقتی در را باز کرد، مرد نجـاری را دید. نجـار گفت:« من 
چند روزی است که دنبال کار می گردم، فکر کردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه و مزرعه داشته باشید، آیا امکان دارد که کمکتان کنم؟
برادر بزرگ تر جواب داد: « بله، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم. به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن، آن همسایه در حقیقت برادر کوچک تر من است. او هفته گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه ما افتاد. او حتماً این کار را بخاطر کینه ای که از من به دل دارد، انجام داده.»
سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت: « در انبار مقداری الوار دارم، از تو می خواهم تا بین مزرعه من و برادرم حصار بکشی تا دیگر او را نبینم.»
نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و اره کردن الوار. برادر بزرگ تر به نجار گفت: « من برای خرید بهشهر می روم، اگر وسیله ای نیاز داری برایت بخرم.»
نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود، جواب داد:« نه، چیزی لازم ندارم.»
هنگام غروب وقتی کشاورز به مزرعه برگشت، چشمانش از تعجب گرد شد. حصاری در کارنبود. نجار به
جای حصار یک پل روی نهر ساخته بود.
کشاورز با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت: « مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی؟»
در همین لحظه برادر کوچک تر از راه رسید و با دیدن پل فکرکرد که برادرش دستور ساختن آن را داده، از
وی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او برای کندن نهر معذرت خواست.
وقتی برادر بزرگ تر برگشت، نجار را دید که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است.
کشاورز نزد او رفت و بعد از تشکر، از او خواست تا چند روزی مهمان او و برادرش باشد.
نجار گفت:

 « دوست دارم بمانم ولی پل های زیادی هست که باید آنها را بسازم.»

 

19 / 5 / 1391برچسب:, :: 7:27 ::  نويسنده : ایمان شرافت

محراب کوفه امشب در موج خون نشسته

یا عرش کبریا را سقف و ستون شکسته

سجاده گشته رنگین از خون سرور دین

یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین

از تیغ کینه امشب فرقی دو نیم گردید

رفت آن یتیم پرور، عالم یتیم گردید

دیگر نوای تکبیر از کوفه بر نیامد

نان آور یتیمان دیگر ز در نیامد

غمخوار دردمندان امشب شهید گردید

امشب جهان ز فیض حق ناامید گردید

تنها نه خون به محراب از فرق مرتضی ریخت

امشب شرنگ بیداد در کام مجتبی ریخت

امشب به کوفه بذر کفر و ضلال کِشتند

مرغان کربلا را امشب به خون کشیدند

تیغ نفاق امشب بر فرق وحدت آمد

امشب به نام سجاد خط اسارت آمد

امشب به محو خادم، خائن دلیر گردید

آری برادر امشب زینب اسیر گردید

باب عدالت امشب مسدود شد بر انسان

امشب بنای وحدت در کوفه گشت ویران

امشب جهان ز فیض حق ناامید گردید

امشب بنام قرآن، قرآن شهید گردید

سجاده گشته رنگین از خون سرور دین

یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین

 

 

مردم دوستی علی (علیه السلام) و علی دوستی مردم، یکدیگر را تصدیق می کنند و نشان می دهند که بزرگ، کسی است که دوستدار نیکی باشد و در راه آن شهید شود. علی (علیه السلام) همان شهید بزرگوار است.

در میان انسانها، خوبی های بسیار سراغ داریم که مورد توجه و علاقه آنها هستند، هر گاه به خیر و نیکی ستمی برسد، در واقع به همه انسانها ستم شده است و هر گاه خیر و نیکی مورد تعظیم قرار گیرد همه انسانها مورد تعظیم قرار گرفته اند.

اگر صفحات تاریخ را بررسی کنید. این حقیقت مسلم را می یابید که در میان شخصیت های بزرگ، کمتر کسی را می توان یافت که همانند علی بن ابی طالب (علیه السلام) مورد علاقه و محبت و تعظیم و تجلیل و حمایت انسانها قرار گرفته باشد و حوادث و وقایع زندگی او، این چنین مورد توجه قرار بگیرد.

این محبت در دلها موج می زند و وجدان آدمی را از انحراف حفظ می کند و در عرصه تابش آن باطل و تبهکاری خوار می گردد.

چنین محبتی انسان را در پناه حق قرار می دهد و وجدان او را نگهبان و پاسداری می کند.

حتی در این محبت آنچنان خاصیت شگفت انگیزی است که ملوان کشتی را که از بالا و پایین دچارحادثه گشته و مسافرانش غرق شده یا در آستانه غرق شدن هستند و بادهای مخالف از هر سو او را تهدید می کند نجات می دهد.

آری علی (علیه السلام) در گذرگاه تاریخ به عنوان امام حق و نیکی همانند کوهی استوار قرار گرفته به گونه ای که حوادث کوبنده و بادهای سخت آن را متزلزل نمی کند............



ادامه مطلب ...
17 / 5 / 1391برچسب:, :: 7:58 ::  نويسنده : ایمان شرافت

در تفاسير آمده است كه روزي پيامبر اعظم(ص) فرمود: «يكي از بني اسرائيل لباس جنگ پوشيد و هزار ماه (هشتاد سال) از تن بيرون نياورد و پيوسته مشغول يا آماده جهاد في سبيل الله بود. ياران پيامبر تعجب كردند و آرزو كردند چنين فضيلت و افتخاري براي آنها نيز ميسر شود؛ در اين هنگام بود كه سوره قدر نازل شد و بيان شد كه « شب قدر از هزار ماه عبادت و جهاد برتر است.» به راستي حقيقت مطلوب، دستيابي به كمال طي مبارزه با نفس و تفكر و تدبر در نيات و اعمال است و نيك بخت كسي است كه با درك نياز خويش، ضرورت وحي را دريابد تا در پرتو آن، به ضرورت شب قدر پي ببرد تا با اين هوشياري از بركات ربوبي ليالي قدر بهره گيرد.»
با تأمل و تعمق در اين حديث از پيامبر اعظم(ص) كه «در ايام زندگي شما نسيم هاي رحمتي است، سعي كنيد خود را در مسير آنها قرار دهيد» به خوبي درمي يابيم يكي از اين نسيم هاي رحمت با توجه به آيات و روايات، ماه مبارك رمضان است.

خداوند براي اينكه بشر را به مسير اصلي بازگرداند، فرصت هايي را در اختيار وي قرار مي دهد تا با يافتن مجدد راه سعادت و تعالي، به سوي خدا و تكامل گام بردارد.
خداوند، تنها به اين لطف هم بسنده نكرد و در دل ماه مبارك رمضان نيز فرصت طلايي ديگري را گذارد كه اين فرصت، همان شب قدر است. طبق فرموده قرآن كريم، فضيلت شب قدر از يك عمر هشتاد ساله نيز برتر است.



ادامه مطلب ...

گروه دین و اندیشه: بیش از هزار سال پیش در شب سه شنبه 17 ماه رمضان، «حسن مثله جمکرانی» به دستور امام زمان (عج) فراخوانده می شود و در همین مکان فعلی مسجد جمکران، صاحب الزمان(عج) را با جمعی از همراهان ملاقات کرد و دستور بنای مسجد با تشریفات خاص را دریافت کرد .

آخرین یادگار پیامبر در روز جمعه 15 شعبان سال 255 هجری قمری قدم به این کره خاکی گذاشتند و 5 سال  از حیات مقدسشان در زمان امام حسن عسکری (ع) سپری شد و غیبت صغرای حضرت از همان ابتدای به امامت رسیدن شان در سال 260 هجری قمری (سال شهادت امام حسن عسکری(ع)) آغاز شد.

با وجود اینکه مولا صاحب الزمان (عج) در همان ابتدای غیبت صغری توسط نائب دوم خویش جناب «محمد بن عثمان» امر فرمودند به دعای بسیار برای تعجیل فرج (اکثروا الدعا بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم) اما متاسفانه شیعیان توجهی نکرده و در طول غیبت صغری امام خویش را نخواستند، تا اینکه 69 سال گذشت و کار به انتهای زمان مقرر برای غیبت صغری (سال 329 هجری قمری) رسید، در غیبت کبری نیز کسی متنبه نشد و همتی گسترده و همگانی در راستای تعجیل فرج و ظهور به وقوع نپیوست.........


 

 



ادامه مطلب ...
14 / 5 / 1391برچسب:, :: 7:13 ::  نويسنده : ایمان شرافت

یا امام حسن مجتبی ادركنی

درباره وبلاگ

ما در انتظار رؤیت خورشیدیم... با سلام به وبلاگ « پسران بد ... » خوش آمدین لطفا با نظرات و پیشنهادات خود ما را در ارائه هر چه بهتر شدن مطالب یاری فرمایید.
آخرین مطالب
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 71
بازدید دیروز : 21
بازدید هفته : 137
بازدید ماه : 576
بازدید کل : 129969
تعداد مطالب : 112
تعداد نظرات : 41
تعداد آنلاین : 1